سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره

ساخت وبلاگ

۲۵ فروردین اولین بار تو زندگیم که قرار گذاشتم و اولین بار دیدمش شاید اگه نمی اومد اگه نمیدیدمش همه چی آسون تر میشد

یه دردی از گذشته همیشه با منه ... موند به قلبم حسرتش بدست بیارمش

ای کاش میشد رفت به قبل ای کاش ندیده بودمش سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...

ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 1 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 8:52

بعضی وقتا میگم یعنی اون منو یادشه یا مثلا ممکنه اصن به عنوان یه دوست قدیمی دلش برام تنگ بشه یه ادم معمولی که تو گذشته ش بوده خودم جواب میدم وقتی پیشش بودی دلش برات تنگ نشد .. حتی ازش پرسیدی یعنی تو دلت برام تنگ نمیشه چیزی نگفت .. حتی نخواست باهات حرف بزنه .. بودنت نمیدید بعد الان توقع داری تورو یادش باشه و خنده داره توقع داشته باشی دلش تنگ بشهخودم دیگه قبول کردم خیلی چیزا رو ولی گاهی دلم دیوونه میشه بچه میشه گله داره و من ارومش میکنم خیلی چیزا رو بهش یاداوری میکنم تا قانع بشه سخت بود ولی شد ..تسلیم تقدیر شدم تنهایی رو پذیرفتم سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 1 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 8:52

به دیوار تکیه کن، ولی به مردها؛ نه!

که دیوار اگر پشتت را خالی کرد،

سنگ است و گچ، نهایت سرت میشکند.!

ولی اگر مردی رهایت کرد

دلت میشکند،

روح و تمام زندگیت میشکند

و زنی که بشکند، سنگ می‌شود

سرد و سخت،

که نه میخندد، و نه می‌گرید!

و این یعنی فاجعه!

فاجعه زنیست که از دلدادگی ترسیده :)

سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 1 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 8:52

دلم گرفته

امروز یه خبر بد دکتر بهم داد گفت باید عمل بشی ...

من از عمل شاید نترسم

ولی اخه بی کس و کارم نه مادری نه همراهی سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...

ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 16:08

مثه امروز بعدازظهر داشتیم چت میکردیم یهو ازم خواستگاری کرد منم بدون هیچ شکی قبول کردم گفت داره بارون میاد بابام صدام زد برم یه سری وسایل تو حیاط جا به جا کنم بیام چقدر همه چی قشنگ بود و چقدر ساده و زودباور بودم ما اونجا حتی عکس همو ندیده بودیم ۱۶اسفند عکس همو دیدیم و اون داشت از خوشحالی دیوونه میشد که خدا منو سر راهش گذاشته منم خوشم اومد ازش و تو تصوراتم همون تصویر ازش داشتمخیلی قشنگ بود حس مون تو اون روزا و لحظه ها و همش می‌گفت آرامش گم شده این سال ها م هستیمی‌دونی الان خیلی خنده داره ها این کارا حرفا یا مثلا یکی تعریف کنه با این چهار خط نوشته عاشق شده و چهارده ساله داره میسوزه و دیگه آینده ای هم ندارن ولی همین چهار خط نوشته منو مجنون و دیوونه کرد و تو بدترین شرایط و حالت رها شدم و این وحشتناک بود سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 16:08

آرزوم بی تو محالهلحظه هام بی تو زوالهبی تو مقصد خیلی دورهراه عشقم بی عبوره××××××××××××××××××××بیاد اون شبایی تا صبح باهم این آهنگ رو گوش میدادیمخداحافظ ای خونه خالیه من   خداحافظ ای عشق پوشالیه من خداحافظ ای گرد و خاک نشسته   خداحافظ ای شیشه هایه شکستهخداحافظ ای خاطرات پر از درد      خداحافظ ای لحظه هایه غمو سردخداحافظ ای عمر بی خود گذشته       خداحافظ ای نامه هایه نوشتهمنو لحظه هاو منو غصه ها منو پاکی قلبه بی انتها     منو سالها دوری از آسمونمنو عشقه گمگشته بی نشونمنو وعده هایه سراسر فریب منو حرفهایی که ماندن غریبمنو انتظار منو انتظارمنو قلبه پا خورده بی قراربرایه یه بارم شده روزگاربیاو واسه این دلم بدنیار    بیا شکسته منو خط بزنبرایه یه بارم بشو ماله منکجایی هوایه پرازدلخوشیکجایی شبه خالی ازخودکشی  کجایی توای لحظه هایه بهارکجایی تو رویه خوشه روزگار××××××××××××××××××××××× سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 16:08

بهمنی که دوازدهمین روزش بهم گفت حسی رو باهات تجربه کردم که تا به حال نسبت به هیچکی نداشتم دلم برای اولین و آخرین بار لرزید با اینکه سال ها ازش میگذره ولی هنوزم اون بهمن سرد سال ۸۹ رو دوست دارم ازین حس میخواستم فرار کنم براش آهنگ خداحافظ علی عبدالمالکی و ناصر صدر رو فرستادم ولی دوباره ایمیل داد و برم گردوندچقدر من گیر کردم تو حال و هوای اون زمستون چقدر تکرار نشدنی شد برام بعد ها گفت اشتباه کردم بچگی کردم به روزای قشنگی که برام ساخت و خاطره یادگاری گذاشت گفت اشتباه و بچگی ؟ندونست اشتباه و بچگی اون دیگه آینده منو تموم می‌کنه سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 17:50

شبی که اولین بار بهم گفت نسبت بهم حسی داره که تابحال تجربه نکرده با کسی

گفت بیا بیشتر آشنا بشیم و تا چهار پنج صبح بیدار بودیم

عجیب ترین شب عمرم و که

سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 17:50

آرزوم بی تو محالهلحظه هام بی تو زوالهبی تو مقصد خیلی دورهراه عشقم بی عبوره××××××××××××××××××××بیاد اون شبایی تا صبح باهم این آهنگ رو گوش میدادیمخداحافظ ای خونه خالیه من   خداحافظ ای عشق پوشالیه من خداحافظ ای گرد و خاک نشسته   خداحافظ ای شیشه هایه شکستهخداحافظ ای خاطرات پر از درد      خداحافظ ای لحظه هایه غمو سردخداحافظ ای عمر بی خود گذشته       خداحافظ ای نامه هایه نوشتهمنو لحظه هاو منو غصه ها منو پاکی قلبه بی انتها     منو سالها دوری از آسمونمنو عشقه گمگشته بی نشونمنو وعده هایه سراسر فریب منو حرفهایی که ماندن غریبمنو انتظار منو انتظارمنو قلبه پا خورده بی قراربرایه یه بارم شده روزگاربیاو واسه این دلم بدنیار    بیا شکسته منو خط بزنبرایه یه بارم بشو ماله منکجایی هوایه پرازدلخوشیکجایی شبه خالی ازخودکشی  کجایی توای لحظه هایه بهارکجایی تو رویه خوشه روزگار××××××××××××××××××××××× سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 17:50

به وقت تولدمآخرین باری تولدم رو تبریک گفت سال ۹۴بودشام با مامان و داداشم رفته بودیم بیرون اومدیم خونه نت رو وصل کردم باورم نمیشد نوشته بود تولدت مبارک و عکس گل فرستاده بود تو برنامه تلگرامچون چند ماهی نبود و خبری ازش نداشتم اصن باورم نمیشد که تولدم یادش باشه اون شب بی نهایت مهربون بود و ازون جالب تر فرداش که بیدار شدم دیدم ازم خداحافظی کرده و رفته اینجاها بهم گفته بود که ازدواج کرده و منم سعی کرده بودم کاری به زندگیش نداشته باشم ولی دروغ گفته بود و تیر نود و پنج دوباره برگشت و گفت دروغ گفتم زن نگرفتم بهم فرصت بده و تیر خلاص شد به جونم که شهریورش هم تموم تموم تموم شد برای همیشه رفت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره...ادامه مطلب
ما را در سایت سکوت کن سکوت کن سکوت حرفه اخره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghe2divooone2 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 13:13